سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام آنکه وجودم زوجودش شده موجود

علت خودکشی یک معلم ریاضی!

سیلام خوفین ؟ مؤدب

  ببینین معلم ریاضی ا به خاطر جوابا ا سوال رفته خودکشیییییییی بیچاره!...

آخیییییییییییی!گیج شدم

 riyaziiiiiiiiii



[ دوشنبه 90/3/30 ] [ 10:48 عصر ] [ afaride ]

نظر

اعترافات صادقانه یه زن در مورد....

سیییلام سیلام چطور مطورین خوفین ؟

 اومدم با یه مطلب جالب  اعتراف صادقانه  یه زن در مورد مرد, آقا واقعیت  اینه دیه مردا خیلی خیلی خوفن مگه نه؟

من مردها رو دوست دارم زیرا...

· من مرد ها رو دوست دارم. برای این که در کل ساختار های فکری ساده تری از ما دارند. درکشون به مراتب از درک زن ها ساده تره... هر چی که ما
پیچیده ایم مرد ها ساده اند. اونا موجودات قوی ای هستند که ما رو حمایت می کنند.
· وقتی با یه مرد به یه کافه میری هیچ لذتی بالا تر از این نیست که درو برات باز می کنه و مثل یک جنتلمن صندلی رو برات می کشه و تو می شینی.
· خیلی با ادب تو رو مهمون می کنه.
· وقتی چیز سنگینی داری برات اونو حمل می کنه.
· وقتی توی خونه کمد و یخچالو هر چیز سنگین دیگه ای داری برات جا به جا می کنه بدون هیچ منتی!
· مرد این موجود دوست داشتنی ساده که ما کمتر تونستیم درکش کنیم و عمرمونو خیلی احمقانه به مبارزه با اون پرداختیم،
همیشه مسئول کار های سنگین و سخته.
· خدا می دونه اگه مرد نبود، ما از کدوم کیسه ای این همه خرج می کردیم؟
· و بعد این که مرد با همه کار کردن سختش، چقدر سخاوتمندانه برای ما چیزای خوب می خره
· اگه مرد نبود چه کسی برای ما این همه لباسا و جواهرات خوشگل می خرید؟
اصلن اگه مردا نبودن ما به چه بهانه ای این همه لباسای خوشگل طراحی می کردیم و می پوشیدیم؟
· و این همه جینگول پینگول به خودمون آویزون می کردیم؟
· ما خیلی وقتا فقط برای مردا آرایش می کنیم؟
· مردا باعث شدن که ما خوشگل تر به نظر برسیم.
· اگه تمام دوستای تو که دخترند ازت تعریف کنند که چقدر این دفه ابروهاتو قشنگ برداشتی، خداییش با یه بار گفتن یه مرد می تونی عوضش کنی؟
· آخه ما چرا انقدر ناجوانمردانه با مردا رفتار می کنیم؟
· ما به جای دشمنی و جنگ و انتقام، حقیقتن می تونستیم خودمونو به محبت مردونه بسپاریم؟
· چرا به خودمون دروغ می گیم؟
· اگه مردا نبودن ما زنده بودیم، زندگی می کردیم، برای خودمون خرید می رفتیم و برای خودمون چیز می خریدیم،
اما اون حمایت عاطفی عمیقی که یه مرد به زن می ده چه کسی به ما می داد؟
· همه ما یادمونه که وقتی بچه بودیم و سفر می رفتیم عاشق این بودیم که بابامون دستمونو تو خیابون تو دستش بگیره و حمایتمون کنه.
· جلوی در مغازه ها نق می زدیم و عروسک می خواستیم و هیچ وقت پدرمون نمی تونست مقاومت کنه و اونو برای ما می خرید.
· چرا ما به جای انتقامو بد جنسی خودمونو نمی سپریم به حمایت و محبت مردانه؟
· چرا ما با نق زدن مردامونو داغون می کنیم؟
· به نظرم هیچی برای یه مرد از این جذاب تر نیست که بهش یاداوری کنیم که چقدر بهش احتیاج داریم. چقدر روح مردانه اش به ما آرامش می ده.
چقدر این که در مورد ما در مورد لباسمون و رنگ و مدل موهامون و مدل این دفه ابرو ها مون نظر می ده، ما رو خوشحال می کنه.
· چقدر وقتی که در کنارشیم و اون دست تو جیبش می کنه، برای ما خرید می کنه و آژانس می گیره تا مثل یه لیدی برمون گردونه خونه،
به ما اطمینان و آرامش می ده.
· به نظرم به عنوان کسی که همه نظریات فمینیستی رو خونده و خیلی هم مدافع حقوق زنان هست، ما با ندیده گرفتن مرد ها به خودمون و به اونا ظلم کردیم. اگر مردانه گی یه مردو در نقش یه حامی قوی ندیده بگیریم، اونو نابود کردیم و خومونو بیشتر.
· ما با حضور مرد هاست که هویت زنانه پیدا می کنیم.
· حقیقتا توی دنیا چیزی قشنگ تر از تصویر مردی که جفتشو توی بغل حمایتگرش گرفته هست؟
· مردی که کتشو وقت سرما روی شونه های عشقش می اندازه؟
· اگه مرد نبود
· وقتی که گریه می کردیم، شونه های مردونه کی پنای ترسا و دلهره هامون می شد؟
· اگه مرد نبود چه کسی وقت ترس ها به ما پناه می داد؟
· چه کسی وقتی همه در رویارویی با احساساتمون حال بدی داشتیم تصمیم قاطع و منطقی می گرفت و حرف آخر را می زد؟
· چه کسی توی بحران های زندگی مسئولانه قدم اول را برمی داشت؟
· کی اشکامونو پاک می کرد؟
· کی چتر حمایت گرشو روی سرمون باز می کرد؟
· ما برای کی این همه خوشگل می کردیم؟
· به چه امیدی می رفتیم این همه موهامونو رنگ می کردیم هر ماه و ابروهامونو برمی داشتیم؟
· اصلا به چه امیدی زندگی می کردیم؟
· ـــــــــــــــــــــــــ ـ
· و در آخر اگر مرد نبود، کی حتی سوسکها رو می کشت؟.... قبول کن، مرد چیز!!! خیلی خوب و مفیدیه
!هه هه میگم مردا خوفن میگین نه خوفن هه هه!



[ جمعه 90/3/27 ] [ 1:11 عصر ] [ afaride ]

نظر

گفتم:دوستت دارم

خیره خیره تو چشماش نگاه کردم و گفتم : دوستت دارم
گفت : بی خود من اصلا از تو خوشم نمیاد
گفتم : آخه روز و شب من فقط به یاد تو می گذره
گفت : کاش یک لحظه هم به من فکر نکنی
گفتم : باور کن حتی یک نفس بی تو نمی کشم
گفت : اگه یه روز و یک ساعت هم که شده دست از سر من بردار بذار زندگیمو کنم
گفتم : اینقدر نامهربونی نکن
گفت : وقتی دوستت ندارم چی کار کنم دست خودم نیست
گفتم : آخه چرا من بی تو زنده نمی مونم
گفت : اما اگه تو بری من مزه شیرین زندگی رو می فهمم
گفتم : باشه دیگه حرفی نمی زنم فقط بذار ببینمت
گفت : از نگاهات هم خسته شدم
گفتم : اینقدر سخت نگیر من یه عمر به با تو بودن عادت کردم
گفت : عادت بد رو به هر طریقی باید از سرت بندازی
گفتم : تو که این همه سرسخت و لجوج نبودی
گفت : می خام هم خودمو هم تو رو نجات بدم
گفتم : نجات من تویی و بس
گفت : تو رو خدا دیگه دروغگویی بسه خستم کردی
گفتم : دروغ چیه تو عزیز منی همه ** منی
گفت : برو از جلوی چشمم دور شو دیگه نمی خام ببینمت
گفتم : با اینکه اخم کردی اما چقدر زیبا شدی
گفت : اما تو با اینکه لبخند میز نی خیلی هم زشتی
گفتم : تو خیلی خوبی
گفت : تو بدترینی
گفتم : من فدایی توام
گفت : اگه بازم اینجا بمونی از دستت دق می کنم
گفتم : لااقل یه لبخند بزن
گفت : از قیافت حالم به هم می خوره
گفتم : همه عمرم رو به پات گذاشتم اینه جوابش؟
گفت : خیلی اشتباه کردی دیگه برو به زندگیت برس
گفتم : انگار تا حالا تو خواب بودم
گفت : آره دیگه از خواب بیدار شو
گفتم : آخه تو تنها امید منی
گفت : امیدت به خدا باشه
گفتم : خدا ؟
گفت : آره بی من خدا یارت میشه
گفتم : هیچ وقت فکر نمیکردم کارم با تو به اینجا برسه
گفت : کاش زودتر از اینها جوابت کرده بودم
دیگه چیزی برای گفتن نداشتم
به خودم گفتم انگار سالهاست دچار این سو تفاهم بزرگم
پس بهتر همین حالا تکلیف خودمو یکسره کنم!
سخت بود اما چه میشد کرد ؟ چاره یی نبود
قبل از اینکه رومو از روش بر گردونم با خودم زمزمه کردم :
کاش اینقدر خودخواه نبودم

اینو گفتم و از جلوی آینه رد شدم...



[ سه شنبه 90/3/24 ] [ 5:51 عصر ] [ afaride ]

نظر

شعر

چند وقتی است که احساس می کنم زندگی ام از این رو به ان رو شده ، همه چیز در نظرم تغییر کرده و زیباتر شده، هیچ گاه فکر نمی کردم دیدن او این قدر در روحیه من تاثیر بگذارد ، او امد و عقل و احساسم را دزدید . تا به حال جرات نکردم به او بگوییم چقدر دوستش دارم. او غرور قشنگی دارد و من عاشق همین غرورش هستم، حتی لجاجت بی حدش را هم دوست دارم . کاش جرات داشتم و به او می گفتم برای اولین بار در مقابل نگاهش اسیر شدم و قلبم به خاطر عشق او تپید . عشق پاکی که حاضرم تا اخرن لحظه عمرم به ان وفادار بمانم

***

 

 

 

 

 


     

 

دل من رو می بره

***

برای پایان
نوشتیم که چقدر ساده بود
نوشتم که سخته
گفتی ساده است
چند قطره جوهر می خواهد
و من فریاد میزنم که پایان به زیبایی اغاز نیست
و تو می نویسی پایان
و من فقط نگاه می کنم که پایان
پایان و پایان
و حتی بارانی ترین اشک ها نمی تواند بنویسد لحظه ای برای ادامه هم بود
برای اغاز
و شاید

***

یکی از همین روزا
یکی با موی سیا
میاد از پشت همین ستاره ها و
دل ِ من رو می بره
من می دونم
که یه روزی
یه فرشته یا پری
از اونا که یدونس اونم فقط تو قصه هاس
چشاشون مشکیه و موشون سیاس
میاد از پشت همین ستاره ها ومیدونم که یه روزی

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر ، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که تو :«صیادی و من آهوی دشتم تابه دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ، نتوانم !
سفر ازپیش تو هرگز ، نتوانم نتوانم !»
اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ، ناله تلخی زدو بگریخت
ماه بر عشق تو خندید
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نه گسستم ، نه رمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم.......

****

با توام..با تو خدا
یک دل قلابی... یک دل خیلی بد... چقدر می ارزد؟
من که هر جا رفتم..جار زدم:
شده این قلب حراج...بدوید..یک دل مجانی
قیمتش یک لبخند...به همین ارزانی
هیچ وقت اما....هیچکس قلب مرا قرض نکرد...هیچکس دل نخرید
با توام با تو خدا....پس بیا..این دل من..مال خودت
من که دیگر رفتم اما................
ببر این دل را دنبال خودت
****
 
 

 


 

[ دوشنبه 90/2/26 ] [ 12:56 عصر ] [ afaride ]

نظر

شعر

به تو می اندیشم
به تو و تندی طوفان نگاهت بر من
به خود و عشق عمیقت در تن
به تو و خاطره ها
که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم
جام قلبم که به دست تو شکست
من چرا باز تو را می بخشم؟؟؟
به تو می اندیشم
به تو که غرق در افکار خودی
من در اندیشه افکار توام
قانعم بر نگه کوته تو
هر زمان در پی دیدار توام…مؤدب


منحنی قامتم قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن سلسله ی گیسوی اوست

حد رسیدن به او مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل در حرم کوی اوست

چون به عدد یک تویی من همه ی صفرها
آنچه که معنی دهد قامت دلجوی توست

پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست

بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست


 دنیا زندون شده:نه عشق/نه امید /نه شور

برهوتی شده دنیا که تا چش کار می کنه مردس و گور.



نه امیدی -چه امیدی؟به خدا حیف امید!

نه چراغی -چه چراغی؟چیز خوب می شه دید!

نه سلامی-چه سلامی ؟همه خون تشنه هم!

نه نشاطی -چه نشاطی؟مگه راهش می شه غم!




[ شنبه 90/2/24 ] [ 5:18 عصر ] [ afaride ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه