سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام آنکه وجودم زوجودش شده موجود

نامه دانشجوی ترم اولی به پدرش !

با سلام خدمت بابای عزیزم، نمی دانید چقدر دلم برایتان تنگ شده است.مؤدب اگر از احوالات اینجانب جویا باشید باید بگویم که اینجا به ما خیلی خوش می گذرد و ملالی نیست جز دوری شما و ننه جان.تهوع‌آور

بابا جان! ما در دانشگاه خیلی امکانات زیادی داریم که در پادگان ها اصلا موجود نمی باشد. اینجا ما مجبور نیستیم موهایمان را کچل کنیم. تازه بعضی ها در اینجا موهایشان از گیس های دختر مشهدی زینل نیز بلندتر می باشد. راستی به دختر مشهدی زینل بگویید که به برادرش سلام برساند.

بابا جان! در اینجا به دانشجو ها وام می دهند تا برای خودشان چیز بخرند. ولی جمشید آقا که ارشد اتاق ما می باشد می گوید: « وامشان هم مثل بن کتابشونه. اول دیر می دهند و بعد قطعش می کنند.»من می دانم بن کتاب چیست ولی یک بار دختر مشهدی زینل می گفت که بن پایتخت کشور آلمان می باشد ولی من هیچ وقت او را به آنجا نمی برم . چون اروپا دارای بد آموزی می باشد.

بابا جان ! ما در اینجا درسهای زیادی داریم که من همه را می خوانم ولی نمی دانم چرا نمره های من خیلی بالا نمی باشد. جمشید آقا می گوید:« برو با پاچه خوری نمره بگیر» و من به او می گویم پاچه گرفتن کار سگ ها می باشد. ولی من فکر می کنم اینجا سگ زیاد دارد و به این دلیل، همه پاچه هایشان را بالا می زنند. راستی به دختر مشهدی زینل بگویید پاچه های خود را بالا نزند چون محله ما سگ ندارد.

دانشگاه ما یک جایی دارد که به آن آموزش می گویند. جمشید آقا می گوید:« آموزش در موقع انتخاب واحد ما را سرویس می نماید. البته خدا خیرشان بدهد که به فکر دانشجویان می باشند و آنها را رایگان سرویس می کنند.

بابا جان! بعضی وقت ها اینجا دخترها و پسرها خیلی با هم صحبت می کنند. من یک بار از جمشید آقا پرسیدم اینها چه کار می کنند؟ جمشید آقا به من گفت: «خنگه تو هم برو مخ بزن»پوزخند ولی من هیچ وقت این کار را انجام نمی دهم چون ممکن است بر اثر کوبیدن مخ هایمان به هم دچار سر درد و سرگیجه بشویم. بابا جان! به ننه جان بگو در آشپزخانه دانشگاه یک غذایی به ما می دهند که با چمن درست می نمایند و خیلی شبیه قورمه سبزی می باشد و مزه خشت خام می دهد. آقایی که مسئول غذا می باشد و من به چشم برادری به او نگاه می کنم می گوید فسنجان است ولی جمشید آقا می گوید:« یک چیز بد می باشد» جمشید آقا این روزها خیلی بددهن شده است و من می خواهم با او قهر نمایم. به دختر مشهدی زینل بگویید نگران نباشد چون من بد دهن نشده ام و باباجان! اینجا وقتی آقا معلم وارد کلاس می شود کسی برپا نمی گوید . یک مرتبه من برپا گفتم و آقا معلممون من را از کلاس بیرون نمود. من نمی دانم دلیل این کار چه می باشد ولی حتما به این خاطر می باشد که آقا معلممان انسانی خاکی و فروتن می باشد و دوست ندارد کسی به خاطر او از سرجایش بلند شود. بابا جان! اینجا آقا معلم ها و خانم معلم هایمان خیلی خوب می باشند زیرا ما وقتی گلاب به رویتان برای یک کاری به بیرون برویم اصلا نمی خواهد از آنها اجازه بگیریم. تازه نمره انضباط هم نداریم. ولی یک جایی می باشد که به آن کمیته انضباطی می گویند. یک بار من از جمشید آقا پرسیدم کمیته انضباطی چیست؟ جمشید آقا در جواب سه مرتبه سرش را محکم به دیوار کوبید که من دلیلش را نفهمیدم و از من خواست دیگر اسم آن مکان خفن را نیاورم.

خب پدر جان!دیگر مزاحم وقت شما نمی شوم. ننه جان را سلام برسانید. به دختر مشهدی زینل نیز بگویید زیاد روی من حساب ننمایدزبون و به من فرصت بدهد تصمیم بگیرم چون من دارم لیسانس می گیرم.
پسرت صفدرگل تقدیم شما




[ پنج شنبه 90/4/23 ] [ 7:8 عصر ] [ afaride ]

نظر

اگه نمونی دل من می شکنه

دلم می خواد دست تو رو بگیرم
دلم می خواد توی چشات بمیرم
بگو عزیزم بگو می شه یا نه ..
بگو عزیزم بگو می شه یا نه
اجازه ی یه روز تازه می خوام
تو عاشقی ازت اجازه می خوام
اگه بگی بمیر برات می میرم
هر چی بگی حرفات و می پذیرم
می خوام که چشمات و پرستش کنم
اگه هزار بار اینو خواهش کنم
به شوق اینکه با تو باشم خوشم
اگه نمونی خودم و می کشم ..
می خوام که اخمات و وا کنی
توی چشام عشق و تماشا کنی
چشای تو دار و ندار منه
اگه نمونی دل من می شکنه



[ سه شنبه 90/4/21 ] [ 9:18 عصر ] [ afaride ]

نظر

مرخصی همسر
همسر یکی از فرماندهان پاسگاه که به تازگی هم ازدواج کرده و چندین ماه اززندگیشان دور ازشهر و بستگان در منطقه خدمت همسرش می گذشت بدجوری دلتنگ خانواده پدری اش شده بود. چندین بار از شوهرش درخواست می کند که برای دیدن پدر و مادرش به شهرشان به اتفاق هم یا به تنهایی مسافرت کند ولی هر بار شوهرش به بهانه ای از زیر بار موضوع شانه خالی می کند.زن که در این مدت با چگونگی برخورد ماموران زیر دست شوهرش و بعضا مکاتبات آنها برایگرفتن مرخصی و غیره هم کم و بیش آشنا شده بود به فکر می افتد حالا که همسرش برای خواسته وی اهمیتی قائل نمی شود، او هم به صورت مکتوب و به مانند ماموران برای رفتن و دیدن خانواده اش درخواست مرخصی بکند، پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی به این شرح می نویسد:

"جناب .....
  
فرمانده محترم .....

 

اینجانب ..... همسرحضرتعالی که مدت چندین ماه است پس از ازدواج با شما دور از خانواده و بستگان خود هستم،حال که شما به دلیل مشغله بیش از حد کاری فرصت سفر و دیدار بستگان را ندارید بدین وسیله درخواست دارم که با مرخصی اینجانب به مدت ..... برای مسافرت و دیدن پدر و مادر و اقوام موافقت فرمائید.

 

با احترام، همسرشما ....."

و نامه را در پوشه مکاتبات همسرش می گذارد. چند روز بعد جواب نامه به این مضمون بدستش می رسد:

"سرکار خانم.....

 

عطف به درخواست مرخصی سرکار عالی جهت سفر برای دیدار اقوام با درخواست شما به شرط تامین جانشین موافقت میشود.
فرمانده....."


[ سه شنبه 90/4/21 ] [ 8:9 عصر ] [ afaride ]

نظر

نظرتون راجع به این سوال ها...(جواب بدید)

سلام به بروبچه های گل و سنبلم

 چند تا سوال دارم....نظر.......تونو بگید
در واقع جواب بدید.....
1.تنهایی یعنی چی؟چرا بعضی وقتا که دورو برمون پر از آدمه بازم احساس تنهایی می کنیم؟
2.عشق یعنی چی؟
3.از نظرت بهترین صفت خدا چیه؟
خوشحال می شم جواباتونو ببینم.....



[ دوشنبه 90/4/20 ] [ 9:52 عصر ] [ afaride ]

نظر

درد دل یک مرد مظلوم از دست زنش

یه خواهش دارم از تموم خانومایی که این تاپیکو میخونننکته بین
تو رو خدا جنبه داشته باشین
کاملاً شوخیه و اصلا واقعیت نداره


درد دل یک مرد مظلوم از دست زنش


خوشا آنکس که اصلاً زن ندارد

بلای خانگی بر تن ندارد

هزاران زن فدای موی یک مرد

فدای گوشه ابروی یک مرد

نمیدانم خدا برجنس ماده

چرا مهر و وفا اصلا نداده

الهی غرق ماتم باشی ای زن

همیشه همدم غم باشی ای زن

کی گفته زن شریک عمر مرده

مگر زن میکنه تخم دو زرده

زن ار باشد چو حوری نزد بنده

بود بدتر ز هر مار گزنده


تقدیم به تمام مردان مظلوم جهاندروغ
بازم میگم شعر بالا اصلا واقعیت نداره و شوخییی بیش نیست
لطفاً جنبه داشته باشید



[ جمعه 90/4/17 ] [ 6:4 عصر ] [ afaride ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه