کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !
یک صندلی گذاشته ام جای اسم ماه
تا تو بیایی و بنشینی به اشتباه
اما تو باز اول این شعر غایبی
مثل سکوت یا کلماتی شبیه آه ه ه...!!!
از گورخر پرسیدم
تو سیاه هستی با خطهای سفید
یا سفیدی با خطهای سیاه ؟
گورخر از من پرسید
تو خوبی با عادتهای بد
یا بدی با عادتهای خوب ؟
آرامی اما بعضی وقتها شلوغ میکنی
یا شلوغی بعضی وقتها آرام میشوی ؟
آیا شادی بعضی روزها غمگین میشوی
یا غمگینی بعضی وقتها شاد ؟
آیا مرتبی بعضی روزها نامرتب
یا نامرتبی بعضی وقتها مرتب ؟
و همچنان پرسید و پرسید.
دیگر هیچوقت از گورخر
درباره ی خط سیاه و سفید
چیزی نخواهم پرسید.
[ دوشنبه 92/10/23 ] [ 7:47 عصر ] [ afaride ]