سیلام دوستانه گلو سنبلم خوبین ؟ نبودم دلم براتون خیلی خیلی تنگد شده بود اینقد(......)!
حلا اومدم با یه مطلب باحال هه هه!!!
یه شوهرم نداریم تو این فلاکت بی نتی، با گوشیش بریم نت پست بذاریم، والا !
****
یه شوهرم نداریم از الان برنامه ریزی کنیم برای روز مادر? برای مادر شوهرمون? شیرین عسل بازی در بیاریم!
+آه... چه شیرین عسل بازی هایی که برای همیشه به صورت بالقوه باقی خواهند ماند!
****
یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!
****
یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره " قدِ مامانش "
****
یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!
****
یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !
****
یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !
****
یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی "ف" ناهار فرحزادیم !
****
یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم "خره من دوسددارم چرا نیمیفمی" !
+فاز اصفهانی
****
یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !
****
یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!
****
یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !
****
یه شووورم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .
****
یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم صب که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !
****
یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!
****
یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !
****
یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟
****
یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !
****
یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!
****
یه شوهرم نداریم سیبیل قشنگ باشه، وقتی می فهمه نویسنده ی این وبلاگ شدیم با اینکه خون از سیبیلاش می چکه ولی نازکتر از گل به ما نگه !
***
یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!
****
یه شوهرم نداریم واسش ناز کنیم بگیم قبل از خواستگاریت تو حافظ یه تفال زدم این اومد !
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورهه هه
****
[ پنج شنبه 90/4/16 ] [ 8:29 عصر ] [ afaride ]
عروس خانم دوشیزه shirin_sooskesiah آیا وکیلم شما را به مهر :
گوگل عدد سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام / یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...
به عقد دائم آقای feri_ferferi در بیاورم ؟
جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟
جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟
عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!
روم می ره هوا
[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 4:53 عصر ] [ afaride ]
[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 4:36 عصر ] [ afaride ]
تعبیر : قحطی شوهر در راه است !
.
.
.
خدا شونه هامون رو فقط برای اینکه کوله بار غممون رو روش بذاریم نیافریده
آفریده که بعضی وقتها بندازیشمون بالا و بگیم :
“به من چه !”
.
.
.
یا رب ز کرم جزای نیکی بفرست
ماشین و آپارتمان شیکی بفرست
من میل به تک خوری ندارم، لطفا”
از این دم بخت ها شریکی بفرست
.
.
.
چشماتو نگاه کردم تمام آفرینش خدا رو توش دیدم
لوس نشو تو چشات خودمو دیدم !
.
.
.
( د U سT د A ر M )
مدل جدیدش هست !
قبلیا خیلی تکراری شده بود !
.
.
.
شعر جدید سعدی پس از حذف یارانه ها :
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو تانی لقمه نانی به کف آری و سریعا بخوریش!
.
.
.
غضنفر تو جنگل داشته راه میرفته لاشه یه روباه رو میبینه رو زمین میگه :
وای خوب شد مرده و الا گولم میزد !
.
.
.
به دلیل گرانی نان
بازی نون بیار کباب ببر
غیر قانونی اعلام شد!
.
.
.
گدا میره در خونهی یه پیرزن و پیرزنه عصبانی میاد دم در و میگه باز اومدی گدایی؟
گدا هم بر میگرده میگه چیه انتظار داشتی بیام خواستگاری؟
.
.
.
بازی قدیمی و پر طرفدار « نون بیار کباب ببر »
به دلیل تعارض با واقعیت موجود در جامعه و تخیلی بودن آن از جمع بازی ها حذف و بازی
« چندین سیخ کباب بیار تا بتونی لقمه نونی ببری » جایگزین آن شد !
.
.
.
این یکی اس ام اس نیست ! :
شوهره میاد خونه به زنش میگه:
من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون
زنش میگه: چرا این کار رو کردی، ببین خونه چقدر بهم ریخته است
ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست
شوهره میگه: میدونم ولی اشکالی نداره
زنه میگه: اگه میدونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟
شوهرمیگه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره !
.
.
.
این یکی هم اس ام اس نیست ! :
روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم
کافیست از تو سریعتر بدوم
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت
[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 9:20 عصر ] [ afaride ]
داستان کوتاهی که پیش روی شماست قصه ای جادویی است که حتما باید آن را دو بار بخوانید آنچه خواهید خواند نامه پائولو به همسرش جولیاست.
پائولو تاجر سرشناس ونیزی است که به رغم اصرار همسرش به مسافرتی کاری در رم می رود در رم اتفاقاتی برای او می افتد که او را بر آن می دارد تا برای جولیا نامه ی کوتاهی بنویسد این نامه را بخوانید.
.................................................. ..............................................
جولیای عزیزم سلام بهترین آرزوها را برایت دارم همان طور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم در رم دوستان فراوانی یافتم که با آن ها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و نیز رنج دوری از تو
را تحمل کرد در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفت و گو با هم آشنا شدیم آن ها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبت های زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد جان ومال مرا کرده بودند نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند هم اکنون نیز یکی از رفقای خوب وبسیار عزیزم
روبرتو که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه ی جواهرات
مرا از تو دریافت کند و به من برساند با او همکاری من تا جعبه ی
مرا بگیرد اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن بلافاصله پس از رویت نامه و انگشتر من در ونیز
موضوع را به برادرت بگو واز او بخواه که در این مسئله به تو کمک کند
آخر تنها مارکو جای جعبه را می داند در مورد دزد بعدی هم ناراحت نباش
مسلما پلیس او را دستگیر می کند و آنقدر نگه می دارد تا من باز گردم
.................................................. .................................................. ..
نامه را خواندید اما نکته ی مهم این است که وی از همسرش خواسته بود هر نامه را که از او دریافت کرد یک خط در میان بخواند حال برگردید و فقط خطوط آبی رنگ را بخوانید تا به اصل موضوع پی ببرید.
[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 5:7 عصر ] [ afaride ]