دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.
پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:
لورایعزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و بایدبگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نهمن شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پسبفرست
با عشق : روبرت
دختر جوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد، از همههمکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد، برادر، پسر عمو، پسر دایی... خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را که کلی بودند با عکسروبرت، نامزد بی وفایش، در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پستمی کند، به این مضمون:
روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت را از میان عکسهای توی پاکت جدا کنو بقیه را به من برگردان .....
دمش گرم
پسره پررو
[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 3:8 عصر ] [ afaride ]
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست
شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست
در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست
خیال دار تو را خصم از چه می بافد ؟
گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست
ز بس که گریه نگردم غرور بغض شکست
برای غسل دل مرده آب لازم نیست
کجاست جای تو ؟ - از آفتاب می پرسم -
سوال روشن ما را جواب لازم نیست
ز پشت پنجره بر خیز تا به کوچه رویم
برای دیدن تصویر ، قاب لازم نیست
[ دوشنبه 90/4/6 ] [ 4:43 عصر ] [ afaride ]
سلام بروبچ خوبین ؟ دوستان عزیز یه مطلب در مورد عشقه به نظر شما عشق چیه نظرتونو برام بگین میسی!
به بچه ای گفتند:عشق چیست؟
گفت : بازی
به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : رفیق بازی
به جوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : پول و ثروت
به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟
گفت :عمر
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟
چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست
به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟
گفت نگاهی بیش نیستم
اگر از شما بپرسندعشق چیست ؟
شما چه میگویید؟؟؟
اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...
اگر عشق نبود؛
[ یکشنبه 90/4/5 ] [ 12:41 عصر ] [ afaride ]
سلام دوستموستا ا خودم خوفین؟
جواب سلااااام واجبه ها جوابم یادتون نره!
بوووق: سلام حاجی فدات شم
بوق: مسیرت کجاست؟
بوبوق: بیا بالا
بووووووووووووق: برو کنار عوضی! ـ
ـ…….بوق: خانوم کجا؟ برسونمت فدات شم؟
بووووووق بووووووق: وایسا الاغ نوبت منه
بوق: حله آقا حله
بوق: شما آژانس خواسته بودین؟
بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد! ـ
بوق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر
بوق: در پارکینگو بده بالا پدرسوخته
*******************
رفتیم دریا شنا کنیم یارو اومده میگه با مایو تو آب نرید زن و بچه مردم میبینن… یعنی با کت شلوار بریم؟
*************************
روز امتحان نفر جلوییم برگشته میگه امروز امتحان چی داریم ؟
****************************
سر جلسه امتحان، هنوز سوالها رو زمینه، یکی از پشت میزنه میگه سوال یک! سوال یک
*************************
پشت درب توالت دانشگاهمون نوشته فشاره بیشتر از ?? درجه ممنوع میباشد و پیگرد قانونی دارد. مدیریت دانشگاه
*************************
یارو کفه دستش میخاره میگه پول داره میاد
گوشش میخاره میگه دارن پشتم حرف میزنن
کفه پاش میخاره میگه پول داره میره
اصلا به ذهنش نمیرسه که حموم بره شاید درست شه
***************************
توی بوتیک، دختره دو ساعت با فروشندهه لاس میزنه، نیشاش تا ته بازه، دستاشو میکشه رو دست فروشندهه و کارای دیگه که دست آخر بتونه ? تومن تخفیف بگیره!!!
شرم و حیا هم خوب چیزیه والا!!!
***************************
این انگشت کوچیکه پا کاربرد دیگه ای به جز خوردن به پایه مبل و میز و صندلی هم داره؟
میگن تو بهشت هروقت انگشت کوچیکه ی پات میخواد بخوره به پایه ی مبل ، پایه ی مبل جا خالی میده
**************************
دلم میخواد زن بگیرم فقط واسه اینکه باهاش برم بیرون یکی بیاد بهم گیر بده نسبتتون چیه؟؟؟ بزنم تو گوشش بگم به تو چه مرتیکه
یاد اون جوکه افتادم که به طرف می گن دوست داری چه کاره شی می گه دکتر می گن چرا می گه برای اینکه از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم
***********************************
طرف بابا خودشو آدم حساب نمیکنه اونوقت به پدر زنش میگه باباجون
[ پنج شنبه 90/4/2 ] [ 9:6 عصر ] [ afaride ]